عصبانیم

این گردن درد ما خیال خوب شدن نداره

خیلی داره اذیتم میکنه

نمیدونم باید چکارش کنم

امروز حتما زنگ میزنم برای ماساژ وقت می گیرم

فردا صبح هم باید برم برای انجام آزمایشم

از اینکه بدون صبحانه از خونه برم بیرون متنفرم!!

ولی خب چاره نیست

بیمه تکمیلی ندارم که هزینه آزمایش رو به من بده!!

دیروز رو موندم خونه و استراحت کردم

ولی هیچ نتیجه ای نداشت و درد گردنم یک ذره خوب نشده

امروز دیگه باید می اومدم از خونه بیرون و به کارهام تو دانشگاه سر رو سامون میدادم

صبح تا عصر رو دیروز تو خونه بودم و عصر مستر اومد رفتیم یکم برای خونه خرید کردیم

و نزدیک هشت بود که مستر رفت

قبلش کلی زنگ زدیم این ور اونور که یکی بیاد این دستگاه رو نصب کنه

و همه گفته بودن که باشه میایم ولی تایمی که منتظرشون بودیم کسی پیداش نمیشد!!

مامان زنگ زدن به خانوم عمو  و ی شماره بهمون دادن

و اقاهه یک ساعت بعد با تجهیزات کامل اومد دستگاه رو نصب کرد و رفت

حدود دوساعت طول کشید تا بره پشت بام و سیم رو از پنجره رد کنه که برسه به تی وی

من این دوساعت رو اتاق موندم و بیرون نیومدم

گوشی مستر هم تو این دوساعت هی زنگ می خورد!!

گاهی جواب میداد و گاهی هم سایلنت می کرد

جواب های مستر هم همش نه!! تموم نشده بود

حدس زدم ماشین دست خواهرش باشه و به مستر زنگ میزنه که جایی برن

چون خواهر مستر اصلا این مدلی نیست که یک ساعت صبر کنه تا کار مستر تموم بشه و مستر رو برسونه تا خونه

ی بار هم که زنگ زد مستر بهش گفت تو برو من خودم میام فعلا اینجا کار دارم

برام عجیب بود که خواهر مستر چرا انقدر اصرار داره مستر رو همراه خودش ببره

حدسم این بود که اون دوستش!! همراهش باشه

یادتون هست ی بار پارسال مستر و خواهرش و دسوت خواهرش رفتن جایی

بعد دوست مستر فکر کرده بود

دوست خواهر مستر !! زن مستر هست؟

منظورم همون دوسته

اسمش رو میذارم سحر!!

این سحر خانوم دوست صمیمی خواهر مستر هست

چند روز پیش با گوشی مستر ی عکس انداخته بودم و می خواستم به گوشی خودم ارسالش کنم

تلگرام این شکلی هست که موقع ارسال  فایل ی لیست از اخرین مخاطب هایی که براشون چیزی ارسال کردی

یا فایلی برات فرستادن رو نشون میده

دیدم این سحر خانوم تو اون لیسته

نگاه کردم دیدم کلی پیام داده برای مستر!!

اونم چرت و پرت

سلام خوبی؟ من تازه رسیدم اصفهان ...

بعد مستر زیر  اون هم پیام نوشته بود سلام

فکر کنم داری اشتباه پیام میدی!!

سحر : وای مستر تویی!!

اره ببخشید اشتباه فرستادم و ... کلی حرف دیگه

مستر ی شکل خنده براش فرستاده بود

چطور ممکنه وقتی تلگرام مستر همراه با عکسش هست!!

یکی پیام اشتباهی ارسال کنه؟؟؟؟؟؟

همچین چیزی امکان داره؟؟؟؟

اونم نه یک کلمه چند خط حرف!!

این رو تا اینجا داشته باشید

دیشب وقتی اقاهه نصاب رفت

به مستر گفتم چرا گوشیت انقدر زنگ میخوره؟

گفت خواهرمه با دوستش

من میخواستم بیام اینجا ماشین رو میخواستن

من رو رسوندن و خودشون رفتن ی چرخی بزنن

حالا هم هی زنگ میزنن که مستر کجایی

بیا بریم ی دور بزنیم!!

یعنی خواهر مستر یک ذره شعور نداره

نمیدونم هدفش از این کارها چیه!!

داشتم با مستر حرف میزدم

که دوباره گوشیش زنگ خورد و گفت سپید من برم

اینا خیلی وقته منتظر من هستن

و همین طور سرش رو انداخت پایین که بره

منم بهش گفتم مستر دارم با تو حرف میزنم

برگشت که خداحافظی کنه

منم اصلا محلش ندادم و رفتم تو اتاق!!

خیلی خیلی عصبانیم

اولا اگه جایی میخوان برن باید من همراه مستر باشم

خواهر مستر به هیچ عنوان حق نداره تفریح با حضور دوستش برنامه ریزی کنه

لازم باشه زنگ میزنم به پدر مستر و میگم مواظب کارهای دخترت باش

چرا دوازه شب میاد دم خونه ما که مستر رو ببره تفریح!!

مستر متاهله و اگه بخواد بیرون بره باید با اطلاع من و با حضور من باشه!!

البته هنوز نمیدونم مستر همراهشون بیرون رفته

یا اینکه از خونه ما مستقیم رفتن خونه خودشون!!



مغازه کوچولو رویای من

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

نوشدارو بعد مرگ سهراب

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

مشاور تلفنی

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

ماهی کوچولوی تنهای من

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

بلاک کردن

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

داستان عشق های قدیمی

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

زیر سقف دودی

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

تحمیل نکنیم

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

فداکاری یا ذره ذره آب شدن

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

تمرین کنیم با شعور باشیم!

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

خدا با صابرین است

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

یکی مثل خودشون

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

داستان مسافرت تهران ما

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

مادر مستر وسط خونه ما

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.