من هزاران زخم خورده ام

سلام شب همگی بخیر باشه 

 مستر هنوز اینجاست و نرفته

من ی سری عکس میخوام امشب بفرستم فعلا اون ها رو میذارم ببینم مستر کی میره

اگه زود رفت این پست رو کامل می کنم

و گرنه که همین عکس ها رو ارسال میکنم فقط

اول از همه عکس تراریوم رو بذارم

راستش نمی خواستم تا فردا عکسش رو بذارم آخه هنوز تموم نشده

ولی خوب دیگه بد قول نشم

صبح ساعت هفت و نیم مستر اومد دنبالمون و رفتیم دندان پزشکی

من و مستر جرم گیری کردیم و خداروشکر دندون های من مشکلی نداشتن

ولی به مستر گفت عکس بگیره از چند تا دوندونش

خلاصه که تا هشت و نیم اونجا بودیم

و حسابی هم اذیت شدیم با جرم گیری

دهن من که تا چند ساعت خون می اومد

مستر که اوضاعش از منم بدتر بود

کلی هم حال کرده بود بعد جرم گیری

بعدش مستر من ومامان رو رسوند تا ی جایی  و خودش رفت سر کار و منم رفتم سمت کنفرانس

ساعت نه و نیم رسیدم اونجا

و تا ظهر اونجا بودم

خیلی هم شلوغ بود . کلی استاد های خوب اونجا بودن

تا دوازده اونجا بودم و بعدش دیگه تا دو تایم ناهار و نماز بود

که من برگشتم خونه

چون هم خیلی وحشتناک دهنم و دندون هام درد می کرد

هم اینکه عصر مشاوره داشتیم و اگه می موندم

تازه ساعت دو کنفرانس شروع میشد و منم گیر می کردم اونجا

تمام دهنم از داخل زخم شده بود و درد می کرد

اومدم خونه ساعت یک و نیم بود رسیدم خونه دراز کشیدم آنقدر بی حال بودم

تازه خوراکی هم خورده بودم و ضعفم از گرسنگی نبود و از درد بود

مستر سه و نیم اومد دنبالم

اول رفتیم کتابخونه

من این کتاب ها رو این سری برداشتم که بخونم

کتاب سمت چپ ی کتاب شعر هست

البته که کتاب مورد علاقه من از این شاعر پابرهنه تا ماهه

ولی خوب فقط همین رو داشت کتابخونه

تازه سه تا کتاب دیگه هم میخواستم که هر چی سرچ کردم امانت بودن

کتابخونه نمایشگاه کتاب گذاشته بود با تخفیف

کتاب هایی که داشت اصلا جالب نبود و من هر کتابی رو که میخواستم

تموم کرده بود و گفت فردا میاره

اینجا اصفهان است شما هیچ چیزی نمی تونی بعد تخفیف پیدا کنی!!

من این دو تا کتاب رو قبلا خونده بودم

ولی خوب دلم میخواد همه کتاب هایی رو که خوندم داشته باشم

این شد که این دو تا کتاب رو خریدم

هر دو کتاب خیلی عالی هستن

از اونجا پیاده اومدیم سمت مشاوره

تو راه من اینا رو دیدم

اوووووووووووووووووووووووف که دلم رفت

خیلی خوشگلن دلم خواستشون

بعدش دیگه رفتیم مشاوره و تا ساعت شش اونجا بودیم

آخه ساعت مشاورمون تغییر کرد و از شش به پنج عوض شد

در مورد مشاوره نوشتن خودش ی پست میشه بخوام بنویسم

از مشاوره اومدیم خونه و من ی کم کارهامو انجام دادم و نمازم رو خوندم

بعدش هم ی عکس گرفتم از دفترچه خودم و مامان و مستر

کودک درونم برای خودش آزاده هر جور میخواد خودش رو با استیکر خفه کنه

در این مورد مامان و مستر هم وارد بازی شدن

و هر گزینه ای رو که خوب جلو رفته باشن استیکر می گیرن

دفترچه آبیه اون زیر و قرمزه دفترچه های من هستن

زرده برای مامان و بنفشه هم برای مستر هست

البته که خودمان برای مامان و مستر دفترچه خریدیم

فردا صبح باید برم ادامه کنفرانس

سعی میکنم فردا ی پست بنویسم در مورد اثرات مشاوره رفتنم

سخت بود با حضور مستر پست نوشتن و ارسال کردن

فعلا شب بخیر

پ.ن: فری جان من هر کتابی رو که میخونم یا می خرم اینجا عکسش رو میذارم

********************************************

تو

بوته‌ ای گل‌سرخ،

من

باغبانی ناشی.

تا تو بخواهی بشکفی

منْ هزار زخمْ خورده‌اَم